اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم
خندیدیم دویدیم
و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیشبینیاش را کرده بودی
چتر آورده بودی من غافلگیر شدم
سعی میکردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پینهای چتر توی چش و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر برویم
فردا دیگر برای قدم زدن نمیآیم
تنها برو !
درباره این سایت